استراتژی ! واژه‌ای برای پرستیژ مدیران یا ابزاری کارآمد جهت هدایت سازمان؟

همه مدیران و کارشناسان حوزه‌های مختلف از صنعت و تولید تا مسائل نظامی و حتی ورزشی با واژه استراتژی آشنا هستند و اهمیت داشتن استراتژی مناسب تقریبا بر هیچ فردی پوشیده نیست و کسی آن را انکار نمی‌کند اما آیا همه ما درک درستی از معنی استراتژی و کارکرد آن برای یک سازمان داریم؟در طول سال‌هایی که در شرکت‌های متعددی فعال بوده‌ام با این واقعیت مواجه شدم که گاهی مدیران ارشد سازمان‌ها با کارکرد و کاربرد این واژه ناآشنا هستند و فقط در شرایطی خاص از این واژه استفاده می‌کنند. شاید یکی از عوامل غیررقابتی بودن بسیاری از حوزه‌های فعالیت‌های ما در مقایسه با استاندارهای جهانی، عدم آگاهی کامل مدیران در تدوین، اجرا و به روزرسانی استراتژی سازمان‌های خود است.

البته در بسیاری از موارد شما به‌وضوح می‌توانید استراتژی یک مدیر ارشد را در مصاحبه‌ای دوساعته دریابید اما معمولا به دلیل تمرکز بیش از حد مدیران بر روی چالش‌های کوتاه مدت و مشکلات روزمره، بهای لازم به تدوین و پیاده‌سازی آن به‌طور صحیح داده نمی‌شود.اگرچه یکی از وظایف اصلی مدیران ارشد سازمان اطمینان از داشتن یک استراتژی مناسب و اجرای صحیح آن است اما در عمل شاید به دلایل مختلف و تخصصی بودن موضوع، همه افراد توانایی سازمان‌دهی این کار را نداشته باشند. به همین دلیل است که حتی شرکت‌های چندملیتی جهت تدوین و پیاده‌سازی استراتژی‌های مورد نظر خود از متخصصان این زمینه بهره می‌برند.

منظور از استراتژی چیست؟

استراتژی شامل مجموعه‌ای از فعالیت‌های هماهنگ است که مدیران یک سازمان در راستای پیشی گرفتن از رقبا و کسب درآمد بیشتر انجام می‌دهند. باید توجه داشت که هدف از یک استراتژی مناسب، فقط پیروزی موقت بر رقبا و کسب درآمد در کوتاه مدت نیست بلکه ایجاد یک بستر مناسب برای موفقیت‌های ادامه داری است که باعث رشد و تضمین آینده شرکت در بلند مدت می‌شود. جهت رسیدن به این هدف نیاز به تعهد مدیریت به مجموعه‌ای از انتخاب‌های منطقی و مناسب برای “چگونگی ورود به بازار و رقابت” است. این شامل:

  1. چگونگی معرفی شرکت و محصولات آن به بازار
  2. چگونگی جذب مشتریان
  3. چگونگی رقابت با رقبا
  4. چگونگی دستیابی به اهداف عملکردی سازمان
  5. چگونگی استفاده از فرصت‌های جدید جهت رشد شرکت
  6. چگونگی پاسخگویی به تغییرات شرایط اقتصادی و بازار

در بسیاری از صنایع، شرکت‌ها آزادی زیادی در انتخاب “چگونگی” در استراتژی خود دارند. به عنوان مثال بعضی از شرکت‌ها تلاش می‌کنند که هزینه کمتری در مقایسه با رقبا داشته باشند درحالی که برخی دیگر به دنبال محصولات متمایز و یا ارائه خدمات مشتری خاصی هستند که دیگران قادر به انجام آن نباشند. تعدادی از شرکت‌ها روی گروه‌های متعددی از محصولات فعالیت می‌کنند و بعضی دیگر فقط روی یک گروه خاص تمرکز دارند. برخی فقط در بازارهای محلی حضور پیدا می‌کنند اما برخی دیگر به دنبال رقابت در سطح کشور یا منطقه و یا چندین قاره هستند. انتخاب بهترین روش “چگونگی رقابت” باید براساس منابع و امکانات در دسترس و توانایی‌های واقع‌بینانه سازمان و همچنین در نظر گرفتن رویکردهایی که رقبا در رقابت بکار می‌گیرند، اتخاذ گردد.

استراتژی یعنی رقابت به شکلی متفاوت

پیروی از استراتژی شرکت‌های قدرتمند در بازار چه در حیطه تولید محصولات و چه در زمینه مانورهای بازاریابی جهت کسب سهم بیشتری از بازار شاید در نگاه اول جذاب و آسان باشد اما بندرت باعث موفقیت می‌شود. در واقع استراتژی هر شرکت باید دارای ویژگی‌های خاصی باشد که بر اساس نیاز مشتری تدوین شده و باعث ایجاد تفاوت در رقابت گردد.

استراتژی در ذات به معنی رقابت به روشی متفاوت است – انجام کارهایی که رقبا آن‌ها را انجام نمی‌دهند و یا توانایی انجام آن را ندارند. البته این گفته به معنی آن نیست که کلیه اجزاء استراتژی سازمان باید با دیگران متفاوت باشد اما لازم است که در برخی از زمینه‌های اصلی این تفاوت مشاهده شود.

شانس موفقیت یک استراتژی بیشتر خواهد بود اگر براساس اقدامات، رویکردها و مانورهای رقابتی زیر تدوین گردد:

  • برای مشتریان به گونه‌ای جذابیت ایجاد کند که شرکت را در مقایسه با رقبا متمایز نماید.
  • بخشی از بازار را هدف قرار دهد که در آن رقبای زیاد و قدرتمندی حضور نداشته باشد.

استراتژی یک سازمان نه‌تنها مسیر و راهنمایی برای انجام بایدها است بلکه نبایدها را نیز مشخص می‌کند. از نظر استراتژیکی دانستن کارهایی که نباید انجام شوند به همان اندازه دانستن کارهایی که باید انجام شوند اهمیت دارد. در بهترین حالت، انجام نبایدها منجر به اتلاف منابع و وقفه در فعالیت‌های شرکت خواهند شد و در بدترین حالت ممکن است که به‌صورت ناخواسته عواقب بلندمدتی را رقم بزند که کل حیات شرکت را در معرض ریسک قرار دهد. شکل زیر اقدامات و رویکردهای متعددی که می‌توان برای استراتژی یک شرکت متصور بود را نمایش می‌دهد.

منظور از استراتژی چیست؟

 

استراتژی و هدف آن برای ایجاد مزیت رقابتی

قلب و روح هر استراتژی، اقداماتی است که مدیران جهت کسب مزیت نسبت به شرکت‌های رقیب در بازار هدف انجام می‌دهند. زمانی یک شرکت مزیت رقابتی به دست آورده است که نوعی تفاوت در جذب مشتری ایجاد کرده و توانایی مواجهه با عوامل تشکیل دهنده رقابت را داشته باشد. باید توجه داشت که برای دستیابی به موفقیت‌های بزرگ در بازار هدف و کسب درآمد بیشتر در بلند مدت، داشتن مزیت رقابتی از هر چیز دیگری لازم‌تر است.

راه‌های زیادی برای رسیدن به مزیت رقابتی وجود دارد اما همه آن‌ها از یک یا دو الگوی کلی پیروی می‌کنند. یا محصول یا خدماتی ارائه می‌گردد که از نظر مشتری ارزش بسیار بیشتری در مقایسه با دیگران دارد یا این محصول و خدمات با کارایی بالایی تولید و عرضه می‌شود که درنهایت باعث کاهش هزینه‌ها می‌گردد. در هر دو صورت، تقریبا سازمان همیشه باید فعالیت‌های متفاوتی نسبت به رقبا در زنجیره ارزش خود انجام دهد.

به عنوان مثال شرکت Apple با پیروی از الگوی تولید محصولات نوآورانه با ارزش بالا (ارزش به معنی قیمت نیست)، موفق به کسب مزیت رقابتی قابل توجهی در مقایسه با رقبای خود از طریق خلق محصولات جذاب گردید. استراتژی این شرکت به‌گونه‌ای تدوین شد که محصولات باید در طراحی زیبا باشند، از تکنولوژی پیشرفته‌ استفاده کنند، استفاده از آن راحت باشد، و در فروشگاه‌های جذاب و در دسترسی فروخته شوند که برای مشتری تجربه خرید خاصی را از طریق فروشندگان آگاه و خدمات ویژه رقم بزند. بنابراین شرکت Apple از طریق ایجاد وجه تمایز به روش فوق، توانست که محصولات خود را بسیار گران‌تر در مقایسه با رقبا بفروش برساند.

همچنین سیاست Apple در توسعه فروشگاه‌های خود، باعث شد که محصولات این شرکت در همه پاساژهای معتبر و بزرگ در دسترس مشتریان قرار گیرند که این سیاست نیز منجر به تقویت برند و ایجاد حس تعلق مشتریان به آن گردید. خلق چنین استراتژی متمایزی، برگ برنده شرکت در ایجاد و توسعه مزیت رقابتی در مقابله با رقبا است. اگر یک استراتژی باعث ایجاد وجه تمایز نگردد، منجر به خلق مزیت رقابتی نخواهد شد زیرا هیچ شرکتی نخواهد توانست که نیاز مشتریان را بهتر از دیگری برآورده کرده و یا کالای خود را با قیمت مناسب‌تری عرضه نماید.

اگر توان رقابتی یک شرکت به‌گونه‌ای ایجاد گردد که قابلیت استمرار در بلندمدت را داشته باشد، قطعا هم برای استراتژی شرکت و هم برای سودآوری آن در آینده مناسب‌تر خواهد بود. چیزی که باعث استمرار در مزیت رقابتی یک شرکت می‌گردد، بخشی از استراتژی است که باعث می‌شود خریدار محصول یا خدمات، ما را در مقایسه با رقبا انتخاب نماید به‌طوری‌که این انتخاب بر اساس یک علت قابل درک و مشخص باشد – علتی که علیرغم تلاش بی‌وقفه رقبا، هیچ یک از آن‌ها نتوانند آن را کم اثر کرده، مشابه‌سازی نموده و یا بر آن غلبه نمایند.

در مثال مربوط به شرکت Apple، بایدهایی که این شرکت در استراتژی خود در تولید و عرضه محصول و خدمات اتخاذ کرده است فراتر از آن است که رقبا بتوانند مزیت رقابتی ایجاد شده را تضعیف کرده و یا از آن پیشی بگیرند. نه‌تنها استراتژی شرکت Apple باعث ایجاد یک مزیت رقابتی ماندگار برای آن شد، بلکه باعث گردید که این شرکت به عنوان یکی از قابل ستایش‌ترین شرکت‌ها بر روی کره زمین شناخته شود.

در این اینجا به پنج مورد از پرکاربردترین رویکردهای استراتژیکی که باعث ایجاد وجه تمایز، تقویت حس تعلق مشتریان و کسب مزیت رقابتی گردیده، اشاره می‌شود:

  1. استراتژی تامین با هزینه پایین: در این استراتژی، هدف مبتنی بر ایجاد مزیت در هزینه‌ها در مقایسه با رقبا است. فروشگاه‌های زنجیره‌ای Walmart و خطوط هوایی Southwest در آمریکا توانستند از طریق ایجاد مزیت رقابتی برمبنای هزینه پایین، موقعیت بسیار خوبی در مقایسه با رقبا در بازار کسب نمایند. استراتژی مبتنی بر هزینه پایین، می‌تواند باعث ایجاد توان رقابتی ماندگار گردد به‌طوری‌که برای رقبا بسیار دشوار خواهد بود که بتوانند خود را با شرکت پیشرو در بازار تطبیق داده و هزینه‌های اضافه را از سازمان خود حذف نمایند.
  2. استراتژی ایجاد وجه تمایز به‌طور گسترده: در این رویکرد، سازمان به دنبال ایجاد تفاوت در محصولات و خدمات خود در مقایسه با رقبا است به‌طوری‌که برای بخش وسیعی از خریدان جذابیت ایجاد کند. سازمان‌های موفق در پیاده‌سازی این نوع استراتژی عبارت‌اند از Apple Inc. (نوآوری در محصولات)، Johnson & Johnson (محصول قابل اعتماد)، Rolex (محصولات لوکس و با پرستیژ)، و BMW (طراحی مهندسی و کارایی بالا). یکی از راه‌های ایجاد پایداری در این نوع از مزیت رقابتی، استمرار در نوآوری به میزان کافی است به‌طوری‌که باعث بازدارندگی شرکت‌های رقیب در کپی برداری یا مشابه‌سازی آن گردد.
  3. استراتژی هزینه پایین به‌طور متمرکز: تمرکز بر روی بخش کوچکی از خریداران و پیشی گرفتن از رقبا از طریق مدیریت هزینه‌ها که باعث ارائه محصول و خدمات به مشتریان مشخص با هزینه پایین می‌گردد. تولیدکنندگان کوچک محصولات غذایی، آرایشی و بهداشتی و مکمل‌های خوراکی با استفاده از مزیت هزینه‌های پایین خود در تولید، به خریداران قیمت پایین‌تری نسبت به رقبای بزرگ با برندهای معتبر ارائه می‌کنند. مثالی دیگر شرکت IKEA است که با تمرکز روی مبلمان و لوازم منزل قابل مونتاژ توسط خریدار، توانست استراتژی هزینه پایین برای مشتریان خاص خود را به خوبی پیاده‌سازی نماید.
  4. استراتژی ایجاد وجه تمایز به‌طور متمرکز: تمرکز بر روی بخش کوچکی از خریداران و پیشی گرفتن از رقبا از طریق تولید محصولات با ویژگی‌های مورد نظر مشتری به‌طوری‌که نیاز و سلیقه خاص آن‌ها را بهتر از محصولات موجود در بازار برآورده نماید. شرکت Lululemon که متخصص در تولید پوشاک ورزشی یوگا است، توانست بخش خاصی از مشتریان را به خود جذب کند. Tesla Inc. با خودرو برقی، LinkedIn با تخصصی کردن مباحث تجاری و استخدامی در شبکه‌های اجتماعی و Goya Foods در تولید محصولات غذایی آمریکای لاتین، مثال‌های دیگری از این نوع استراتژی است.
  5. استراتژی تامین با بهترین هزینه: در این نوع از استراتژی، کالا یا خدماتی به مشتریان ارائه می‌گردد که از منظر آن‌ها ارزش بسیار بالاتری نسبت به پولی که پرداخت می‌کنند دارد. این کار از طریق برآورده کردن انتظار مشتریان در تامین ویژگی‌های کلیدی محصول و کارایی مورد نظر آن‌ها و یا در ارائه خدمات خاص می‌باشد به‌طوری‌که انتظارات قیمتی را نیز برآورده نماید. این رویکرد یک استراتژی تلفیقی است که المان‌های استراتژی تامین با هزینه پایین را با استراتژی ایجاد وجه تمایز ترکیب می‌کند. هدف از این رویکرد ارائه محصول یا خدمات با هزینه پایین‌تر و ایجاد وجه تمایز بهتر در ویژگی‌های آن است. شرکت Target مثالی از این رویکرد است که به خاطر طراحی لباس‌هایش بر اساس آخرین مد روز دنیا شناخته شده و هم‌زمان شرایطی جذابی را برای خریداران ایجاد می‌کند که به دنبال خرید تخفیف‌دار هستند. تمرکز دوگانه این شرکت برروی هزینه‌های پایین هم‌زمان با ایجاد وجه تمایز نشان می‌دهد که چگونه این رویکرد می‌تواند انتظار مشتری را با خرید کالایی که از منظر او ارزش بالاتری نسبت به پولی که پرداخت می‌کند دارد برآورده نماید.

پیروزی در کسب مزیت رقابتی به طور مستمر با استفاده از هریک از رویکردهای بالا کاملا به ایجاد تخصص و قابلیت‌های رقابتی سازمان بستگی دارد به‌طوری‌که رقبا نتوانند به راحتی خود را برای ایجاد چنین وجه تمایزهایی تطبیق دهند. رقبای زرنگ تقریبا همیشه می‌توانند مشخصات یک محصول یا خدمات شناخته‌شده را کپی نمایند اما برای آن‌ها بسیار دشوار خواهد بود که بتوانند دانش، تجربه و توانایی‌های تخصصی که یک شرکت در طول یک زمان طولانی آن را توسعه داده و بهبود بخشیده، بدست آورند.

به عنوان مثال موفقیت شرکت Swatch در تولید ساعت به دلیل طراحی تاثیرگذار، توانایی‌های مهندسی و قدرت بازاریابی بوده است. شرکت Apple نیز توانایی شگرف خود در نوآوری در محصولات موزیک دیجیتال و تلفن‌های هوشمند را به نمایش گذاشته است. شرکت Hyundai به دلیل ایجاد فرآیندهای پیشرفته تولیدی و سیستم کنترل کیفیت غیرقابل توصیف، به سریع‌ترین شرکت در حال رشد در صنعت ساخت اتومبیل تبدیل گردید. بدیهی است که ایجاد چنین توانمندی‌هایی برای رقبا بسیار دشوار و یا دست‌نیافتنی خواهد بود.

(پایان بخش اول)

برگرفته از:

Crafting and Executing Strategy

زنجیره تامین سازمان خود را برای مقابله با ویروس کرونا آماده کنید

زنجیره تامین سازمان خود را برای مقابله با ویروس کرونا آماده کنید

با توجه به مقیاس و گستردگی بحران ویروس کرونا ، تهیه یک برنامه قابل‌قبول در زنجیره تامین جهت مقابله با این ویروس بسیار چالش‌برانگیز است.

بدیهی است که بهترین واکنش به این شرایط، آمادگی کامل قبل از وقوع آن است زیرا پس از ایجاد اختلال در شبکه زنجیره تامین در چنین مقیاس بزرگی، راه‌حل‌ها و انتخاب‌های پیشِ ‌رو بسیار محدود خواهد شد. خبر خوب آن است که حتی اگر آمادگی کاملی برای مواجهه با این شرایط ایجاد نکرده‌ایم، هنوز می‌توانیم اقداماتی را انجام دهیم. همچنین اگرچه تاثیرات بلندمدت این اتفاق هنوز آشکار نشده، اما شیوع ویروس کرونا آموزه‌های خوبی را برای سازمان‌ها دربر داشته که چگونه باید آمادگی بهتری برای مقابله با چنین بحران‌هایی در آینده داشته باشند.

 چه کارهایی می‌توانیم انجام دهیم

ابتدا به بررسی اقداماتی می‌پردازیم که این اقدامات می‌توانند موجب کاهش اثرات این بحران روی زنجیره‌ تامین سازمان‌ها گردند.

از نیروی انسانی خود شروع کنید. اهمیت حفظ آرامش و ایجاد اعتماد در نیروی انسانی قابل‌بیان نیست و قطعا نیروی انسانی یکی از حیاتی‌ترین منابع سازمان‌‌هاست. سریع‌ترین شرکت‌هایی که توانستند بعد از طوفان کاترینا در سال 2005 فعالیت‌های خود را به‌طور کامل از سر بگیرند، آن‌هایی بودند که اولویتشان پیگیریِ وضعیت نیروی انسانی پراکنده‌شده خود به دلیل طوفان کاترینا بود. حتی شرکت P&G، پا را فراتر گذاشته و با احداث یک دهکده در مناطق مرتفع‌ و ایجاد سرپناه، توزیع خوراکی، و پرداخت پول به کارمندان و خانواده‌ی آن‌ها، پشتیبانی قابل وصفی از کارکنان خود به نمایش گذاشت.

شاید لازم باشد که در مورد نحوه انجام کارها نیز بازنگری کنیم. به‌عنوان‌مثال به دلیل شیوع ویروس کرونا، بسیاری از شرکت‌ها در ایران اقدام به پیاده‌سازی دورکاری در کادر اداری خود کرده‌اند، بنابراین بجای اینکه کارکنان هرروز به محل کار خود مراجعه کرده و در تماس با همکاران و جامعه باشند که خود عامل بسیار موثری در شیوع این ویروس است، این امکان ایجاد گردیده که وظایف خود را طبق روش‌های تعریف‌شده در منزل انجام دهند. البته باید توجه داشت که نحوه تغییر روش کارها، کاملا بستگی به ماهیت کار و استاندارهای موردنظر آن فعالیت دارد.

گمانه‌زنی‌ غیر سازنده انجام ندهید. در مراحل اولیه وقوع و گسترش یک فاجعه، اطلاعات دقیق و درست، یک کالای کمیاب تلقی می‌شود به‌ویژه زمانی که منافع دولت‌ها در حفظ آرامش جامعه و در جهت جلوگیری از اضطراب و واکنش‌های هیجانی است. معمولا گزارش‌های منتشرشده از وضعیت، تمایلی به انعکاس کل وقایع ندارند. در چنین شرایطی، احتمالا افراد محلی، منبع اطلاعات قابل‌اعتمادتر و با ارزش‌تری هستند بنابراین سعی کنید که ارتباط خود را با این‌گونه از منابع اطلاعاتی حفظ کنید. همچنین در مواقعی که یک بحران در سطح جهانی اتفاق می‌افتد، وب‌سایت‌های سازمان‌های بین‌المللی معمولا منبع قابل‌اعتمادی برای کسب آمار و اطلاعات موردنیاز هستند. همان‌طور که در گسترش ویروس کرونا شاهد هستیم، آمار و اطلاعات ارائه‌شده در وب‌سایت سازمان بهداشت جهانی، بسیار مفید بوده و از پشتوانه علمی معتبری برخوردار است درنتیجه سازمان‌ها می‌توانند با استناد به این اطلاعات، اقدامات خود را برنامه‌ریزی کنند.

جهت ارزیابی شرایط غیرقابل‌پیش‌بینی، بدبینانه‌ترین سناریوها را در نظر بگیرید. همیشه انتظار داشته باشید که آن چیزی را که انتظارش را ندارید به وقوع بپیوندد، به‌ویژه زمانی که اصلی‌ترین تامین‌کنندگان شما در مرکز بحران قرار دارند. در مورد بحران ویروس کرونا، تاثیر کشور چین بسیار گسترده خواهد بود به‌طوری‌که وقوع اتفاقات غیرمنتظره، اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد. معمولا سطح موجودی شرکت‌ها برای جبران توقف تامین‌ مواد اولیه حتی در کوتاه‌مدت به‌اندازه کافی بالا نیست بنابراین مشکلات گسترده در تامین مواد و قطعات اصلی موردنیاز صنایع، دور از انتظار نخواهد بود.

طوفان ریتا که در سال 2005 شهرهای هوستون و غرب لوئیزیانا را درنوردید، باعث تعطیلی گسترده پالایشگاه‌های نفتی در منطقه شد. پس از شش ماه از این طوفان، اتفاقی که به‌طور غیرمنتظره‌‌ای برای شرکت‌های تولیدی محصولات مصرفی و مواد غذایی بسته‌بندی‌شده پیش آمد، کمبود عرضه ملزومات بسته‌بندی با پایه مشتقات نفتی بود زیرا طوفان ریتا روی تامین مواد اولیه موردنیاز برای تولید این مشتقات نفتی، تاثیر گذاشته بود. در چنین شرایطی، بسیاری از شرکت‌ها با دست‌پاچگی اقدام به طراحی مجدد بسته‌بندی محصولات خود به روش‌های سنتی و با استفاده از کاغذ و کارتن نمودند.

یک مرکز عملیات اضطراری ایجاد کنید. امروزه بسیاری از شرکت‌های بزرگ و چندملیتی دارای تشکیلاتی مشابه یک مرکز عملیات اضطراری هستند اما در تحقیقات صورت‌گرفته روی این مراکز، مشاهده شده که آن‌ها بیشتر در سطوح بالای سازمان و دفاتر مرکزی شرکت قرار دارند. اگرچه داشتن این تشکیلات مفید است اما در شرایط بحرانی کافی نیست و در چنین شرایطی به فرآیند‌ها و ساختارهای کارآمدتر با جزییات عملیاتی بیشتری نیاز است. درواقع مرکز عملیات اضطراری باید در کارخانه‌ یا سطح اجرایی عملیات مستقر باشد. این مرکز باید دارای برنامه‌هایی از پیش تعیین‌شده برای تبادل اطلاعات و هماهنگی‌های موردنیاز، تعیین نقش هریک از افراد به‌عنوان نماینده واحدهای مختلف، ایجاد دستورالعمل‌هایی برای اطلاع‌رسانی و تصمیم‌گیری، و تدوین برنامه‌های اقدامات اضطراری باشد به‌طوری‌که مشتریان و تامین‌کنندگان سازمان را نیز در برگیرد.

 آمادگی برای واکنش مناسب

بدون شک بحران پیش‌آمده در مورد ویروس کرونا به دانش و تجربه ما در مواجهه زنجیره تامین با اختلالات در ابعاد گسترده، اضافه خواهد کرد. حتی در این مراحل اولیه شیوع ویروس، می‌توان درس‌های مهمی از مدیریت بحران با چنین ماهیتی گرفت که باید مورداستفاده قرار گیرند.

کلیه تامین‌کنندگان خود را شناسایی کنید. تامین‌کنندگان بالادستی زنجیره تامین خود را تا چندین لایه قبل ترسیم کنید. شرکت‌هایی که موفق به این کار نشوند، در زمان وقوع یک بحران، توانایی کمتری در واکنش مناسب یا تخمین اثرات احتمالی آن خواهند داشت. بعد از زلزله سندای در ژاپن در سال 2011، هفته‌ها طول کشید تا شرکت‌ها بتوانند اثرات آن را روی عملیات خود ارزیابی کنند زیرا آن‌ها با تامین‌کنندگان بالادستی زنجیره تامین خود آشنایی نداشتند. در چنین شرایطی، همه ظرفیت‌های تولیدی از بین رفته و جایگزینی آن در کوتاه‌مدت کار بسیار دشوار یا تقریبا غیرممکن خواهد بود. به همین منظور باید ارتباط کاری مناسبی با تامین‌کنندگان کلیدی برقرار کرد زیرا بعد از وقوع بحران، برقراری چنین ارتباطی بسیار دیر است.

نقاط اصلی آسیب‌پذیر را شناسایی کرده و ریسک آن‌ها را توزیع کنید. بسیاری از زنجیره‌های تامین دارای وابستگی‌هایی هستند که کل شرکت را در معرض ریسک قرار می‌دهد. به‌عنوان‌مثال شرایطی را تصور کنید که یک شرکت به تامین‌کننده‌ی بزرگی وابسته است و آن تامین‌کننده فقط یک تاسیسات تولیدی داشته و بخش بزرگی از سهم‌ بازار جهانی را از آن تاسیسات تامین می‌کند. فاجعه زلزله سندای در ژاپن نمونه‌ای از این نوع اختلال در زنجیره تامین است. برای مثال، شرکت هیتاچی تقریبا 60 درصد از تقاضای جهانی بازار به حس‌گرهای جریان هوا را تامین می‌کند و این حس‌گرها یک قطعه حیاتی در صنایع تولید خودرو محسوب می‌شوند. پیش‌بینی کمبود این قطعات موجب شد تا بعضی از تولیدکنندگان تجهیزات اصلی خودرو مجبور شوند تا حس‌گرهای موجود را به بخشی از محصولات خود تخصیص دهند که بیشترین سود را دارد و تولید دیگر محصولات را برای مدتی متوقف کنند. در این روزها نیز شاهد هستیم که شیوع ویروس کرونا، شرکت اپل و بسیاری از این تولیدکنندگان تجهیزات خودرو را که به تامین قطعات موردنیاز خود از چین وابسته هستند در معرض ریسک قرار داده است. در ایران نیز با توجه به وجود تحریم‌ها، بخش قابل‌توجهی از مواد اولیه و قطعات موردنیاز شرکت‌ها به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم از کشور چین تامین می‌شود که این مسئله هشداری جدی برای شبکه زنجیره تامین شرکت‌ها، به‌ویژه تولید‌کنندگان محسوب می‌گردد.

برنامه‌هایی برای حفظ ادامه کار شرکت تدوین کنید. این برنامه‌ها باید به‌طور شفاف تعیین‌کننده اقدامات موردنیاز در مواجهه با اتفاقات غیرمترقبه در بخش‌های حیاتی شرکت و همچنین برنامه‌هایی برای پشتیبانی از حمل‌و‌نقل، ارتباطات، تامین اقلام و خدمات موردنیاز و گردش پول باشد. توجه داشته باشید که لازم است تا مشتریان و تامین‌کنندگان خود را در تهیه این برنامه‌ها در نظر داشته و مشارکت دهید.

هرگز نیروی انسانی خود را فراموش نکنید. یک برنامه پشتیبان برای نیروی انسانی موردنیاز است. این برنامه‌ ممکن است که شامل اقداماتی در جهت بالا بردن سطح اتوماسیون، هماهنگی‌های لازم برای اجرای دورکاری یا هر نوع انعطاف‌پذیری دیگر در تامین منابع انسانی در مواجهه با محدودیت‌های کارکنان ‌باشد.

طراحی زنجیره تامین خود را موردبازنگری قرار دهید

تا همین اواخر، بسیاری از شرکت‌های چندملیتی، طراحی زنجیره تامین خود را بر این فرض بنا می‌کردند که مواد اولیه و محصولات نهایی می‌توانند به‌راحتی در سرتاسر دنیا جابجا شوند. این فرض باعث می‌شد که این شرکت‌ها فرآیند تامین، تولید و توزیع محصولات خود را در مناطقی که دارای کمترین هزینه بوده است انجام دهند. گسستگی در سیاست‌های تجاری بین آمریکا و چین، خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، گسترش ناامنی در خاورمیانه و حالا بحران ویروس کرونا، همگی اعتبار این فرض بنیادی در طراحی زنجیره تامین را زیر سوال برده‌ است. مشخصا بحران ویروس کرونا، به‌وضوح آسیب‌پذیری سیاست قرار دادن تعداد زیادی از منابع تامین در یک منطقه خاص را نمایان کرد، به‌ویژه زمانی که آن منطقه خاص از بازارهای اصلی نیز فاصله بسیار زیادی داشته باشد.

ما اعتقاد داریم که یک نوع طراحی جدید موردنیاز است تا شرکت‌ها بتوانند آرایش و چیدمان زنجیره تامین خود را با سرعت‌بالا تنظیم کرده و در مواجهه با سیاست‌های در حال تغییر تجارت جهانی و همچنین تغییرات مداوم و اختلالات در تامین، واکنش سریع و چابکی داشته باشند. بنابراین این سوال مطرح می‌شود که شرکت‌ها چگونه باید زنجیره تامین خود را طراحی کرده تا با کارآمدی کامل، عملیات شرکت را در یک دنیای بشدت بی‌ثبات و درجایی که تاخیر در تامین برای مصرف‌کنندگان قابل‌پذیرش نیست، پیش ببرند؟ انتخاب‌‌های زیادی وجود دارد که هریک از آن‌ها بستگی به سطح تعادلی است که یک شرکت در نظر دارد تا بین ریسک قابل‌پذیرش در مقابل انعطاف‌پذیری در عملیات، برقرار نماید. برای توضیح این موضوع به دو مثال کلی می‌پردازیم.

طراحی مجدد با در نظر گرفتن منبع دوم. در این نوع از طراحی زنجیره تامین، یک ظرفیت پشتیبان برای مواقع وقفه در تامین، تولید و توزیع ایجاد می‌گردد. این ظرفیت پشتیبان، ریسک اختلال در تامین را بین دو منطقه تقسیم می‌کند (به‌شرط آنکه اختلال در هر دو منطقه رخ نداده باشد). درنتیجه بهتر خواهد بود که منبع دوم خارج از منطقه تامین منبع اول قرار گیرد. اگرچه این نوع از طراحی زنجیره تامین باعث کاهش ریسک می‌شود، اما به مدیریت اجرایی، پایش کیفیت و هزینه‌های عملیاتی بیشتری نیاز دارد. همچنین، مقدار صرفه‌جویی‌های ناشی از تولید اقتصادی با توجه به مقادیر تخصیص داده‌شده به هریک از منابع تامین، متفاوت خواهد بود.

طراحی مجدد برای تامین از منابع محلی. این طراحی ایجاب می‌کند که تاسیسات تولیدی شرکت‌ها در هریک از بازارهای اصلی آن‌ها واقع شده و با استفاده از منابع موجود در آن بازار، تولید و توزیع نمایند. این نوع از طراحی نیز مانند مثال قبل، ریسک را در مناطق مختلف توزیع می‌کند. ازآنجایی‌که این مناطق تامین، پراکنده هستند، مقدار صرفه‌جویی‌های ناشی از تولید اقتصادی کاهش پیدا کرده و هزینه‌های سرمایه‌ افزایش پیدا می‌کند اما هزینه‌های حمل‌ونقل پایین‌تر خواهند بود.

این دو مثال، مدل‌های کلی و ساده‌شده‌ از حالات بسیار زیادی است که شرکت‌ها می‌توانند برای کاهش ریسک و اطمینان از وجود ظرفیت پشتیبان در واکنش به اختلال در زنجیره تامین، از آن‌ها استفاده کنند. باید توجه داشت که برای این کار به یک تحلیل و ارزیابی دقیق نیاز است. واضح است که شرکت‌ها برای انتخاب یک طراحی باید هزینه هر مدل در مقایسه با دیگری و چگونگی تاثیر آن روی توانایی شرکت در ارائه خدمات به مشتریان و همچنین رقابت با دیگر شرکت‌ها را مورد ارزیابی قرار دهند. باید توجه داشت که تصمیم‌گیری برای انتخاب بهترین طراحی، فرآیندی نیست که فقط یک‌بار رخ دهد. درواقع شرکت‌ها باید به‌طور مداوم طراحی‌های قبلی خود و استراتژی‌های مربوط به آن‌ها را موردبررسی قرار داده و به چالش بکشند.

غیرممکن است که بتوان زمان وقوع بحران‌های جهانی مانند شیوع ویروس کرونا را پیش‌بینی کرد اما شرکت‌ها می‌توانند با ایجاد بالاترین سطح از آمادگی در زنجیره تامین، تاثیرات مخرب این وقایع را روی خود کاهش داده و مدیریت نمایند. شرکت‌ها باید قبل از وقوع اختلال در زنجیره تامین، اقدامات لازم را انجام داده تا پس از وقوع بحران، فقط نیاز به تنظیم و اجرای برنامه‌های موردنیاز خود داشته باشند، نه آنکه در هر بار مواجهه با یک بحران جدید، همه‌چیز را از ابتدا شروع کنند.

A step change to protect sustainable environment

Business Roundtable and Environmental Sustainability

Since 1978, Business Roundtable (BRT) for the Americans corporation has been a forum to periodically issue Principles of Corporate Governance in a statement.  As a tradition, maximizing shareholder values, probably at any cost, was the focal center of the statements since 1997. With the recent movement of societies toward more conscious shopping to protect the environment, the last statement that was issued on August 19th 2019, incorporated one of the most global pressing issues: Sustainable Environment.

By definition, sustainability consists of 3 parts: Economic, Social, and Environmental. However, sustainable economy is an implicit assumption in a business, and should not be the main concern, as all efforts have already been directed to achieve it. The Society also cannot be happy without a healthy environment; therefore it may not be the first priority. This would lead to the significance of the sustainable environment, which can be simplified as “Sustainability” as a whole.

181 CEO’s of big public companies signed up for a healthier environment

The recent statement of 181 CEO’s of big corporation, including Apple, Amazon, Coca-Cola, P&G, IBM, Johnson & Johnson, explicitly replaced the word “Shareholders” by “Stakeholders” in the statement for the first time and cited that “We share a fundamental commitment to all of our stakeholders”, in which the stakeholder constitutes of customers, employees, suppliers, communities, and shareholders.

Although there are a lot of media hype around this new statement by reporting that “Shareholder value is no longer the main objective of the companies”, the statement itself does not reflect such interpretation, but rather the focus of the statement is mainly on the commitment to deliver value to all of the stakeholders mentioned above.

In fact, when it comes to explain the commitment to the shareholders, the statement says “Generating long-term value for the shareholders”, which implicitly emphasizes that corporation may scarify the short-term or even mid-term values to “embrace sustainable practices across all businesses”, not only to protect the environment, but also to respect people in the communities.

What the future may look like?

Despite the fact that this is not a legally binding statement, if the companies decided to encompass the redefined purpose of their corporation into their mission statement, the implication of such shift in the purpose of corporation would hopefully have positive and profound effects on our lonely planet. In other words, “Take care of yourself, take care of others, and take care of the planet.”

گواهینامه‌های حرفه‌ای در مدیریت زنجیره تامین

انجمن تولید و کنترل موجودی آمریکا (APICS)

در دنیای مدیریت زنجیره تامین، انجمن APICS یکی از شناخته‌شده‌ و معتبر ترین انجمن‌هایی است که در زمینه توسعه دانش و ارائه گواهینامه‌های حرفه‌ای فعالیت می‌کند، به‌طوری که امروزه افردای که تمایل دارند تا دانش خود را در حیطه‌های متعدد مدیریت زنجیره تامین ارتقاء داده و آن را به چالش بکشند، کتاب‌های مرجع معرفی‌شده توسط این انجمن را مطالعه کرده و در امتحانات مربوطه شرکت می‌کنند. این انجمن در سال 1957 توسط 20 مدیر تولید از شرکت‌های مختلف صنعتی و با هدف ارتقاء سطح دانش نیروی انسانی فعال در حیطه‌های تولیدی، تاسیس گردید.

در ادامه این نوشته، توضیح مختصری از روند گسترش گواهینامه‌هایی که توسط این انجمن در طول زمان توسعه یافته، ارائه گردیده و خلاصه‌ای از آن در یک اینفوگرام نمایش داده‌شده است.

گواهینامه مدیریت تولید و موجودی (CPIM)

انجمن تولید و کنترل موجودی آمریکا (APICS) با تهیه و گردآوری مطالب کاربردی در دنیای مدیریت تولید و موجودی و انتشار جزوه‌های مربوطه، سعی در ارتقاء سطح دانش کاربردی افراد متخصص در این زمینه نمود. در طی سال‌های بعد و باتوجه به استقبال صنایع از فعالیت‌های این انجمن، آزمونی پایه‌گذاری گردید تا متقاضیان بتوانند توانایی و سطح دانش کاربردی خود را در معرض آزمایش قرار دهند. این آزمون در سال 1973 به‌طور رسمی با نام گواهینامه مدیریت تولید و موجودی (Certified in Production and Inventory Management => CPIM) معرفی گردید به‌طوری که کلیه مفاهیم و روش‌های استفاده‌شده در مدیریت زنجیره تامین در پنج حیطه مجزا اما مرتبط به شرح زیر مورد بررسی و مطالعه قرار گرفت:

(لازم به توضیح است که سرفصل‌ها و مطالب مربوط به بخش اول این گواهینامه در کتاب “مبانی مدیریت زنجیره تامین” و براساس منابع اصلی ارائه‌شده توسط انجمن APICS برای اولین بار در ایران به زبان فارسی تهیه و تدوین گردیده و در دسترس متقاضیان می‌باشد. همچنین امکان شرکت در “دوره تخصصی مدیریت زنجیره تامین منطبق با سرفصل‌های گواهینامه CPIM” ایجاد شده است)

گواهینامه حرفه‌ای زنجیره تامین (CSCP)

در طول سال‌های بعد و باتوجه به پیشرفت تکنولوژی و صنعت، گواهینامه دیگری طراحی گردید که نه‌تنها متخصصان را در استفاده از روش‌های تاکتیکی مناسب برای سازمان خود جهت مدیریت زنجیره تامین یاری می‌دهد، بلکه آن‎‌ها را در تعیین استراتژی‌های مورد نیاز زنجیره تامین هدایت می‌کند. این آزمون در سال 2006 با نام گواهینامه حرفه‌ای زنجیره تامین (Certified Supply Chain Professional => CSCP) معرفی گردید.

مرجع حرفه‌ای در عملیات زنجیره تامین (SCOR-P)

با استقبال متخصصان و صنایع مختلف از خدمات آموزشی و گواهینامه‌های انجمن APICS، این انجمن تصمیم به گسترش دامنه فعالیت‌های خود در راستای ارتقاء روش‌های کاربردی در حیطه‌های مدیریت زنجیره تامین گرفت. به این منظور، انجمن APICS در سال 2014 با موسسه دیگری به نام انجمن زنجیره تامین (Supply Chain Council => SCC) که پایه‌های آن 20 سال قبل در اروپا و جهت توسعه یک مدل کاربردی در مدیریت زنجیره تامین گذاشته شده بود، ادغام گردید.

مدلی که توسط SCC با نام مرجع عملیات زنجیره تامین (Supply Chain Operations Reference => SCOR) توسعه داده‌شده بود، چهارچوب شناخته‌شده و معتبری می‌باشد که فرآیندهای تجاری، شاخص‌های اندازه‌گیری عملکرد، روش‌های متداول کاری و افراد را در یک ساختار واحد و یکپارچه بازتعریف کرده و به‌یکدیگر متصل می‌کند. به این ترتیب، مدل SCOR از سال 2014 با نام جدید مرجع حرفه‌ای در عملیات زنجیره تامین (Supply Chain Operations Reference Professional => SCOR-P) به مجموعه گواهینامه‌های انجمن APICS اضافه گردید.

گواهینامه در لجستیک، حمل و نقل و توزیع (CLTD)

انجمن APICS در سال 2015 و جهت ارتقاء کیفی سطح گواهینامه‌های خود، مباحث مربوط به حمل و نقل و لجستیک را در گواهینامه دیگری با نام گواهینامه در لجستیک، حمل و نقل و توزیع (Certified in Logistics, Transportation and Distribution => CLTD) ارائه نمود که این کار از طریق ادغام با انجمن حمل و نقل و لجستیک آمریکا (American Society of Transportation and Logistics) شکل گرفت.

تغییر نام APICS به ASCM

درسال 2017، موسسه Deloitte که در زمینه بازرسی و اعتباردهی به سازمان‌ها فعالیت می‌کند، کار مشترکی را با انجمن APICS به منظور اعتباردهی به گواهینامه‌های این انجمن آغاز نمود و در این راستا انجمن APICS به‌زودی همکاری جدیدی را نیز با Accenture Academy و PwC شروع خواهد کرد.

همان‌طور که ملاحظه می‌شود، توسعه و گسترش مباحث مدیریت زنجیره تامین که به دنبال آن منجر به ایجاد گواهینامه‌های دیگری در انجمن APICS گردید، این سوال را بیشتر از گذشته پررنگ می‌نمود که آیا نام انجمن APICS که در سال 1957 پایه‌گذاری شد، مناسب و متناسب با فعالیت‌های گسترده این انجمن در دنیای پیشرفته مدیریت زنجیره تامین امروز می‌باشد؟ به‌نظر میرسد که مدیران این انجمن این کمبود را تشخیص داده و در جلسه سالانه انجمن در اکتبر سال 2018 نام آن را به طور رسمی از APICS به ASCM یا انجمن مدیریت زنجیره تامین (Association for Supply Chain Management) تغییر دادند. شکل زیر روند این تغییرات و توسعه گواهینامه‌ها را در طول زمان نشان می‌دهد.

روند توسعه گواهینامه‌های مدیریت زنجیره تامین

روند توسعه گواهینامه‌های مدیریت زنجیره تامین

برنامه‌های آتی انجمن APICS

باتوجه به سرعت رشد و گسترش مباحث متنوع در مدیریت زنجیره تامین، انجمن APICS برنامه‌های متنوعی را درجهت پاسخگویی به نیاز جامعه هدف خود تدوین کرده و در حال اجرای آن‌ها می‌باشد. شاید یکی از مهمترین برنامه‌های پیش‌رو، تلاش در جهت همکاری با بنیاد خیریه بیل و ملیندا گیتس (The Bill & Melinda Gates Foundation) می‌باشد تا مباحث مرتبط با توسعه پایدار (Sustainability) که امروزه یکی از موضوعات مهم و تعیین‌کننده در مدیریت زنجیره تامین شرکت‌هاست، در سرفصل‌های انجمن APICS به‌صورت ویژه مورد توجه قرار گیرد.

همچنین باتوجه به‌اینکه گواهینامه‌های APICS در جهت تخصصی‌شدن روی مباحث متنوع مدیریت زنجیره تامین پیش می‌رود، فقدان یک گواهینامه تخصصی در زمینه منبع‌یابی و توسعه منابع تامین و خرید احساس می‌شود. در این راستا بنظر می‌رسد که مدیران این انجمن درصدد اضافه نمودن گواهینامه دیگری در لیست امتحانات خود هستند که برای این منظور تصمیم به همکاری و ادغام شدن با انجمن تامین و خرید (The Chartered Institute of Procurement and Supply => CIPS) در آینده‌ای نزدیک گرفته‌اند.

مورد دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، ارتقاء مدل SCOR-P به مدل SCOR-E است که در جهت اهمیت بخشیدن و پررنگ نمودن مباحث مربوط به پایداری زنجیره تامین در مدل SCOR می‌باشد. شاید اضافه‌شدن این سرفصل‌ها در مدیریت زنجیره تامین گویای نشانه‌هایی از اهمیت مدیریت زنجیره تامین پایدار، و درعین حال پیچیدگی بیشتر در روابط بین عناصر زنجیره تامین و دنیای پیرامون خود خواهد بود.